آیا واقعاً قدس متعلق به یهود است؟
پرسش :
آیا واقعاً قدس متعلق به یهود است یا مسلمانان (اگر برای یهود است و بنده به آن معتقد هستم طبق جریان تغییر قبله مسلمانان از قدس به مکه) پس چرا یک طیفی یا جریانی دانسته یا نا دانسته یهود را خوشحال می کند و...
پاسخ :
حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح، چند قبیله عربی به منطقه فلسطین کنونی مهاجرت کردند که کنعانیان نامیده شدند. قبیله مهم آنان (یبوس) بود که در شهر قدس ساکن شدند و یکی از اسامی معروف شهر قدس نیز(یبوس) است.[1] این شهر بعدها به (اور سالم) تغییر نام یافت.[2]
کتابهای مذهبی یهود (بنی اسرائیل) نشان می دهد که آنان دو هزار سال بعد از بنای اور سالم توسط کنعانیون، از مصر به سوی سینا و فلسطین هجرت کردند. پس از سرگردانی یک نسل کامل از آنان در صحرای سینا ـ به خاطر نافرمانی از حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ[3] بعد از رحلت حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ به رهبری یوشع ـ علیه السّلام ـ به ساحل رود اردن رسیده و به شهر اریحا وارد شدند و ساکنان عربِ آنجا را از مرد و زن، کودک و پیر و حتی حیوانات را کشتند که در کتاب عهد عتیق نیز آمده است.[4]
حدود هزار سال قبل از میلاد، عبرانیون که در آنجا مسکن گزیده بودند به رهبری داود ـ علیه السّلام ـ سرکوب شده و یهود بر آنجا مستولی شد و نام شهر را به(شهر داود) تغییر نام دادند. در ادامه حکومت و پس از مرگ سلیمان ـ علیه السّلام ـ اختلاف بین یهود بالا گرفت که در این میان به پیروزی گروهی بنام فلسطینیون انجامید و نسل قوم یهود از این سرزمین منقرض شد.[5]
در سال 921 قبل از میلاد مورد هجوم آشوری ها[6] و در سال 597 قبل از میلاد مورد هجوم کلدانیها به رهبری بخت النصر واقع شد.[7] بعد از مغلوب شدن بابل به دست کوروش، بر فلسطین هم غالب شده و فلسطینی ها اظهار اطاعت کردند. او به یهودیانی که در زمان بخت النصر اجباراً به بابل رفته بودند اجازه مراجعت داده و شهر قدس را به نام اولیه خود یعنی اورسالم برگردانید.[8]
پادشاه یونان (اسکندر مقدونی) فارسیان(کوروش) را شکست داده و بعد از تصرف سوریه و غزه وارد شهر قدس شد. بعد از مرگ او نیز این شهر به تصرف مصر، و مدتی بعد به تصرف سوریه درآمد.[9]
بعد از تسلط روم بر بیت المقدس ظهور حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ پیش آمد که بزرگان یهود آن حضرت را گرفته و بعد از محاکمه، به دار آویختند (طبق نظر ایشان). البته قرآن غیر از این را بیان می کند که حق هم همان است.[10]
در زمان (نیرون) قیصر روم، یهودیان قیام کردند ولی او شهر قدس را محاصره کرده و به کمک عربها، فلسطین را در سال70 میلادی تصرف کرد و به موجودیت آنان خاتمه داد و مقرر شد که ساکنان قدس فقط از مسیحیان یونانی باشند.[11]
بعد از ظهور اسلام در سال 636 میلادی(15 هـ .ق) نیروهای مسلمان پس از فتح شام، شهر قدس را محاصره کردند؛ ولی چون قبله نخستین مسلمانان، مکان مقدس بود بدون خونریزی و با امضای امان نامه ای وارد شهر شده و در وقت نماز در جای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ که از آنجا معراج کرده بودند و حالا(مسجد الصخره) نامیده می شود نماز خواندند و نام شهر را بیت المقدس گذاشتند.[12] در سال 1059 میلادی به تحریک پاپ اوربن، نصارای اروپا به سوی بیت المقدس حرکت کردند و با شکست دادن مصریان که در زمان مأمون حاکم آنجا شده بودند شهر را تصرف کرده و همه اهل شهر را کشتند. چنان که به نقل مورخان مسیحی هفتاد هزار مسلمان ساکن شهر قتل عام شدند.[13]
در سال 1187 میلادی (583 هـ .ق) صلاح الدین ایوبی به آنجا لشکر کشی نموده و شهر را تصرف کرد و نهایت رأفت را با مردم روا داشت. اجازه تخریب هیچ عبادتگاهی را نداد و به تجدید بنای مساجد ویران پرداخت.[14] در کشاکش تاریخ جنگهایی برای سلطه بر آنجا صورت می گرفت تا اینکه در سال 1920 میلادی با وجود و جهه عربی مردم، به توطئه انگلیس، فردی بنام(سموئیل) که یهودی بود بر شهر حاکم شد. او شرایط سیاسی، اقتصادی و دارایی را طوری قرار داد که به ایجاد وطن ملی یهود انجامید. زبان عبری را رسمی کرد، اراضی اعراب را با بهانه های مختلف مصادره کرد و کم کم مرزهای فلسطین را برای مهاجرت یهودیان گشود تا اینکه منجر به تأسیس دولت یهود، بطور رسمی شد.
بنابراین معلوم شد که یهود ساکنان اصلی فلسطین نبوده و فقط بعد از دو هزار سال از تأسیس این شهر چند صباحی در آن مسکن گزیده اند.[15] حال این اتحاد مسلمانان است که می تواند بیت المقدس را به دارالاسلام بازگرداند. و نیز هیچ حقّی از نظر دینی و مذهبی هم نسبت به ملکیت قدس ندارند چون دین حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ منسوخ گردیده است.
2. تاریخ بیت المقدس و مسئله فلسطین، سید هادی خسرو شاهی، 1354، تهران.
3. بیت المقدس و تحول قبله، حاج میرزا خلیل کمره ای، 1335، تهران.
4. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، 1375، دارالکتب الاسلامیه تهران.
5. تفسیر کاشف، عبدالکریم، بی آزار شیرازی، سید محمد باقر حجتی، 1372، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
پی نوشت ها:
[1]. سرگذشت فلسطین، ص 32، اکرم زعیتر، مترجم: علی اکبر هاشمی رفسنجانی ، 1362، دفتر تبلیغات اسلامی قم.
[2]. تاریخ بیت المقدس و مسئله فلسطین، ص 7، سید هادی خسروشاهی، 1354.
[3]. به آیات 20 تا 26 سوره مائده و تفاسیر مراجعه شود.
[4]. تاریخ بیت المقدس و مسئله فلسطین، ص 9.
[5]. سرگذشت فلسطین، ص 39.
[6]. سرگذشت فلسطین، ص 43.
[7]. سرگذشت فلسطین، ص 43.
[8]. تاریخ بیت المقدس، ص 12.
[9]. سرگذشت فلسطین، ص 45.
[10]. به آیات 157 و 158 سوره نساء و تفاسیر مراجعه شود.
[11]. سرگذشت فلسطین، ص 51 ـ 47.
[12]. تاریخ بیت المقدس، ص 17 ـ 15.
[13]. تاریخ بیت المقدس، ص 23 ـ 21.
[14]. سرگذشت فلسطین، ص 68 ـ 66.
[15]. سرگذشت فلسطین، ص 71.
[16]. تفسیر روض الجنان، ج 2، ص 207، ابوالفتوح رازی، 1377، انتشارات آستان قدس رضوی.
[17]. تفسیر کاشف، ج 1، ص 158، عبدالکریم بی آزار شیرازی، سید محمد باقر حجتی، 1372، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
[18]. تفسیر نمونه، ج 1، ص 486، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، 1375، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
منبع: اندیشه قم
حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح، چند قبیله عربی به منطقه فلسطین کنونی مهاجرت کردند که کنعانیان نامیده شدند. قبیله مهم آنان (یبوس) بود که در شهر قدس ساکن شدند و یکی از اسامی معروف شهر قدس نیز(یبوس) است.[1] این شهر بعدها به (اور سالم) تغییر نام یافت.[2]
کتابهای مذهبی یهود (بنی اسرائیل) نشان می دهد که آنان دو هزار سال بعد از بنای اور سالم توسط کنعانیون، از مصر به سوی سینا و فلسطین هجرت کردند. پس از سرگردانی یک نسل کامل از آنان در صحرای سینا ـ به خاطر نافرمانی از حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ[3] بعد از رحلت حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ به رهبری یوشع ـ علیه السّلام ـ به ساحل رود اردن رسیده و به شهر اریحا وارد شدند و ساکنان عربِ آنجا را از مرد و زن، کودک و پیر و حتی حیوانات را کشتند که در کتاب عهد عتیق نیز آمده است.[4]
حدود هزار سال قبل از میلاد، عبرانیون که در آنجا مسکن گزیده بودند به رهبری داود ـ علیه السّلام ـ سرکوب شده و یهود بر آنجا مستولی شد و نام شهر را به(شهر داود) تغییر نام دادند. در ادامه حکومت و پس از مرگ سلیمان ـ علیه السّلام ـ اختلاف بین یهود بالا گرفت که در این میان به پیروزی گروهی بنام فلسطینیون انجامید و نسل قوم یهود از این سرزمین منقرض شد.[5]
در سال 921 قبل از میلاد مورد هجوم آشوری ها[6] و در سال 597 قبل از میلاد مورد هجوم کلدانیها به رهبری بخت النصر واقع شد.[7] بعد از مغلوب شدن بابل به دست کوروش، بر فلسطین هم غالب شده و فلسطینی ها اظهار اطاعت کردند. او به یهودیانی که در زمان بخت النصر اجباراً به بابل رفته بودند اجازه مراجعت داده و شهر قدس را به نام اولیه خود یعنی اورسالم برگردانید.[8]
پادشاه یونان (اسکندر مقدونی) فارسیان(کوروش) را شکست داده و بعد از تصرف سوریه و غزه وارد شهر قدس شد. بعد از مرگ او نیز این شهر به تصرف مصر، و مدتی بعد به تصرف سوریه درآمد.[9]
بعد از تسلط روم بر بیت المقدس ظهور حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ پیش آمد که بزرگان یهود آن حضرت را گرفته و بعد از محاکمه، به دار آویختند (طبق نظر ایشان). البته قرآن غیر از این را بیان می کند که حق هم همان است.[10]
در زمان (نیرون) قیصر روم، یهودیان قیام کردند ولی او شهر قدس را محاصره کرده و به کمک عربها، فلسطین را در سال70 میلادی تصرف کرد و به موجودیت آنان خاتمه داد و مقرر شد که ساکنان قدس فقط از مسیحیان یونانی باشند.[11]
بعد از ظهور اسلام در سال 636 میلادی(15 هـ .ق) نیروهای مسلمان پس از فتح شام، شهر قدس را محاصره کردند؛ ولی چون قبله نخستین مسلمانان، مکان مقدس بود بدون خونریزی و با امضای امان نامه ای وارد شهر شده و در وقت نماز در جای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ که از آنجا معراج کرده بودند و حالا(مسجد الصخره) نامیده می شود نماز خواندند و نام شهر را بیت المقدس گذاشتند.[12] در سال 1059 میلادی به تحریک پاپ اوربن، نصارای اروپا به سوی بیت المقدس حرکت کردند و با شکست دادن مصریان که در زمان مأمون حاکم آنجا شده بودند شهر را تصرف کرده و همه اهل شهر را کشتند. چنان که به نقل مورخان مسیحی هفتاد هزار مسلمان ساکن شهر قتل عام شدند.[13]
در سال 1187 میلادی (583 هـ .ق) صلاح الدین ایوبی به آنجا لشکر کشی نموده و شهر را تصرف کرد و نهایت رأفت را با مردم روا داشت. اجازه تخریب هیچ عبادتگاهی را نداد و به تجدید بنای مساجد ویران پرداخت.[14] در کشاکش تاریخ جنگهایی برای سلطه بر آنجا صورت می گرفت تا اینکه در سال 1920 میلادی با وجود و جهه عربی مردم، به توطئه انگلیس، فردی بنام(سموئیل) که یهودی بود بر شهر حاکم شد. او شرایط سیاسی، اقتصادی و دارایی را طوری قرار داد که به ایجاد وطن ملی یهود انجامید. زبان عبری را رسمی کرد، اراضی اعراب را با بهانه های مختلف مصادره کرد و کم کم مرزهای فلسطین را برای مهاجرت یهودیان گشود تا اینکه منجر به تأسیس دولت یهود، بطور رسمی شد.
بنابراین معلوم شد که یهود ساکنان اصلی فلسطین نبوده و فقط بعد از دو هزار سال از تأسیس این شهر چند صباحی در آن مسکن گزیده اند.[15] حال این اتحاد مسلمانان است که می تواند بیت المقدس را به دارالاسلام بازگرداند. و نیز هیچ حقّی از نظر دینی و مذهبی هم نسبت به ملکیت قدس ندارند چون دین حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ منسوخ گردیده است.
اما در باب تغییر قبله:
اولین نسخی(تغییر حکم) که در قرآن است، تغییر قبله می باشد.[16] پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ سیزده سال در مکه و تا نیمه رجب سال دوم هجری که حکم تغییر قبله نازل شد به سوی بیت المقدس نماز می خواندند.[17] تغییر قبله چنان که در قرآن بیان شده، یک آزمایش الهی برای مشخص شدن مؤمنان واقعی و منافقان بوده است.[18] و منظور از برگشت قدس به دست مسلمانان، برای تغییر مجدد قبله نیست بلکه برای پایان اشغال آن توسط یهود است.معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:
1. سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار، اکرم زعیتر، مترجم: علی اکبر هاشمی رفسنجانی، 1362، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.2. تاریخ بیت المقدس و مسئله فلسطین، سید هادی خسرو شاهی، 1354، تهران.
3. بیت المقدس و تحول قبله، حاج میرزا خلیل کمره ای، 1335، تهران.
4. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، 1375، دارالکتب الاسلامیه تهران.
5. تفسیر کاشف، عبدالکریم، بی آزار شیرازی، سید محمد باقر حجتی، 1372، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
پی نوشت ها:
[1]. سرگذشت فلسطین، ص 32، اکرم زعیتر، مترجم: علی اکبر هاشمی رفسنجانی ، 1362، دفتر تبلیغات اسلامی قم.
[2]. تاریخ بیت المقدس و مسئله فلسطین، ص 7، سید هادی خسروشاهی، 1354.
[3]. به آیات 20 تا 26 سوره مائده و تفاسیر مراجعه شود.
[4]. تاریخ بیت المقدس و مسئله فلسطین، ص 9.
[5]. سرگذشت فلسطین، ص 39.
[6]. سرگذشت فلسطین، ص 43.
[7]. سرگذشت فلسطین، ص 43.
[8]. تاریخ بیت المقدس، ص 12.
[9]. سرگذشت فلسطین، ص 45.
[10]. به آیات 157 و 158 سوره نساء و تفاسیر مراجعه شود.
[11]. سرگذشت فلسطین، ص 51 ـ 47.
[12]. تاریخ بیت المقدس، ص 17 ـ 15.
[13]. تاریخ بیت المقدس، ص 23 ـ 21.
[14]. سرگذشت فلسطین، ص 68 ـ 66.
[15]. سرگذشت فلسطین، ص 71.
[16]. تفسیر روض الجنان، ج 2، ص 207، ابوالفتوح رازی، 1377، انتشارات آستان قدس رضوی.
[17]. تفسیر کاشف، ج 1، ص 158، عبدالکریم بی آزار شیرازی، سید محمد باقر حجتی، 1372، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
[18]. تفسیر نمونه، ج 1، ص 486، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، 1375، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
منبع: اندیشه قم
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}